لإجراء العمليات قم أولاً بتسجيل الدخوللإجراء العمليات قم أولاً بتسجيل الدخول
٤٠٩

حسين جانم (فارسي) (مكتوبة) - جليل الكربلائي

منذ ٣ سنوات٤٠٩مشاهده
|1

قصیدة : حسين جانم

الرادود : الحاج ملا جلیل الکربلائي 

 

در اين عالم غير عشق و غمت اي برادر جان من نمي دانم
به غير از نامت عزيز دلم در دم جان دادن نمي خوانم
سر بشکسته دو ديده ي خون کتف گلگون و سينه پر تيرهداياي ساقي تو بُوَد بهر تو اي مقصود و جانانم
وجودم يکسر فدايت شد - ببين جسمم خاک پايت شد
حسین جانم حسین جانم
ببين زهرا مادرم ز جنان آمده سوي من به غمخواري
بميرم من بهر تو که دگر بعد عباست بي علمداري
ببين چشم ساقي حرمت پاره تر از آن مشک طفلان است
اميد من اين بود ز کرم تير کين از چشمم برون آري
جمال من شد تماشايي - چرا با زينب نمي آيي
حسین جانم حسین جانم
چو در خيمه نا له تو رسيد با دلي آشفته دويوم من
ميان ره هر دو دست تو را روي چشمان خود کشيدم من
ببين دشمن بي تو خنده کند بر من مظلوم و غريب اينجا
تو رفتي و بعد تو به خدا از حيات خود نا اميد م من
سکينه بي تو خورد سيلي - رقيه رويش شود نيلي
حسین جانم حسین جانم

التعلیقات

اکتب التعلیق...